empror

ساخت وبلاگ

- واقعا هیچ متنی نتونستم برا این عکس بنویسم . اگه شما میتونید کمک کنید .ممنون


32583306663946994138 نوشته های دردناک و تاسف بار(از دستش ندید)+عکس

empror...
ما را در سایت empror دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علیرضا سلمان پور mearaj بازدید : 88 تاريخ : پنجشنبه 7 فروردين 1393 ساعت: 20:48

"سـرد اسـت و مـن تـنهایـم “
چـه جمـلـه ای !
پــــُر از کـلیـشه …
پـــُـر از تـهـوع …
جـای ِ گـرمی نـشستـه ای و می خـوانـی :
” ســرد اسـت “…
یـخ نمـی کنـی …
حـس نـمی کنـی …
کـه مـن بـرای ِ نـوشتـن ِ همیـن دو کلمـه
چـه سرمایـی را گـذرانـدم …

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

empror...
ما را در سایت empror دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علیرضا سلمان پور mearaj بازدید : 87 تاريخ : پنجشنبه 7 فروردين 1393 ساعت: 14:42

چرا تو ای شکسته دل خدا خدا نمی کنی ؟
خدای « چاره ساز » را چرا صدا نمی کنی ؟
به هر لب دعای تو فرشته بوسه می زند
برای درد بی امان چرا دعا نمی کنی ؟
ز پرنیان بسترت شبی جدا نبوده ای
پرند خواب را زخود چرا جدا نمی کنی
به قطره قطره اشک تو خدا نظاره می کند
به وقت گریه ها چرا خدا خدا نمی کنی ؟
سحر ز باغ ناله ها گل مراد می دهد
به نیمه شب چرا لبی به ناله وا نمی کنی ؟
دل تو مانده در قفس جدا ز آشیان خود
پرنده اسیر را چرا رها نمی کنی ؟
ز اشک نقره فام خود به کیمیای نیمه شب
مس سیاه قلب را چرا طلا نمی کنی ؟
به بند کبر و ناز خود از آن اسیر مانده ای

که روی عجز و بندگی به کبریا نمی کنی ؟


empror...
ما را در سایت empror دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علیرضا سلمان پور mearaj بازدید : 93 تاريخ : پنجشنبه 7 فروردين 1393 ساعت: 14:41

دلم برای خودم تنگ می شود

برای آن روزها

که

تو چه بی رحمانه خودم را از من ربودی

ومن ، چه ناشیانه درتو غرق شدم.

و امروز......

اشک تنها بهانه است برای دلتنگی

دیگر کسی مرا نمی شناسد.

این "من" دیگر تمام شده است.


براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد


empror...
ما را در سایت empror دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علیرضا سلمان پور mearaj بازدید : 73 تاريخ : پنجشنبه 7 فروردين 1393 ساعت: 14:40

گفت :جبران می کنم ، گفتم کدام را؟
عمر رفته را
روح شکسته را
دل مرده اما تپنده را؟
حالا من هیچ
... ... جواب این تار موهای سپید را می دهی؟
نگاهی به سرم کرد و گفت.............
وای ... خبر نداشتم
چه پیر شدی

گفتم :جبران می کنی؟

گفت: کدام را؟


empror...
ما را در سایت empror دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علیرضا سلمان پور mearaj بازدید : 61 تاريخ : پنجشنبه 7 فروردين 1393 ساعت: 14:37

احساس کردم ...

نخستین بار زیرقطره های باران ...

درپهنای دل غمناک آسمان ...

ودرآن هوای سوزناک

در کنار برگ های زردوباران خورده ی درختان

با تمام یاس و ناامیدی ام

تورا احساس کردم...

احساس کردم با آغوش گرم وآرامت

وبا بوسه های آتشین و پرمهرت

و نفس های عطرآگین و وسوسه انگیزت...


براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

empror...
ما را در سایت empror دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علیرضا سلمان پور mearaj بازدید : 89 تاريخ : پنجشنبه 7 فروردين 1393 ساعت: 14:34

تنهایی تقدیر من است...

سهم من از دنیا تردید است

سهم چشمانم،اشک

سهم لبانم،لبخندی دروغین

سهم زبانم،دروغ

سهم دستانم،سرمای تنهایی

اری سهم من از دنیا این است

سهم قلبم،شکستن

سهم،روحم در خود شکستن

سهم اینده ام چیست؟

ایا شاد زیستن با قلبم اشتی خواهد کرد؟؟؟

زیستن با قلبم اشتی خواهد کرد؟؟؟

empror...
ما را در سایت empror دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علیرضا سلمان پور mearaj بازدید : 77 تاريخ : پنجشنبه 7 فروردين 1393 ساعت: 14:33

آدمهابرای یگدیگر

نقش سیگار رابازی می کنند

همدیگررا می کشند

لذت می برند

دود می کنند

تمام می کنند

وبعد از اندک زمانی

سیگاری دیگر...


براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد



empror...
ما را در سایت empror دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علیرضا سلمان پور mearaj بازدید : 92 تاريخ : پنجشنبه 7 فروردين 1393 ساعت: 14:29

ﭘﺴﺮ 16 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ
18 ﺳﺎﻟﮕﯿﻢ ﭼﯿﮑﺎﺩﻭ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ؟
ﻣﺎﺩﺭ : ﭘﺴﺮﻡ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻮﻧﺪﻩ
ﭘﺴﺮ 17 ﺳﺎﻟﻪ ﺷﺪ . ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪ ﺷﺪ،ﻣﺎﺩﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩ،ﺩﮐﺘﺮ ﮔﻔﺖ ﭘﺴﺮﺕ
ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻗﻠﺒﯽ ﺩﺍﺭﻩ . ﭘﺴﺮ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﺎﻡ
ﻣﻦ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ...؟ ! ﻣﺎﺩﺭ ﻓﻘﻂ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ . ﭘﺴﺮ ﺗﺤﺖ
ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ
ﻫﻤﮥ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ 18 ﺳﺎﻟﮕﯽِ ﺍﺵ ﺗﺪﺍﺭﮎ
ﺩﯾﺪﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺴﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺁﻣﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ
ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺘﺶ ﺑﻮﺩ ﺷﺪ ....
ﭘﺴﺮﻡ ؛ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﻪ
ﭼﯿﺰ ﻋﺎﻟﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ،ﯾﺎﺩﺗﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﭘﺮﺳﯿﺪﯼ
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﭼﯽ ﮐﺎﺩﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ؟
ﻭ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﭼﻪ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺑﺪﻡ ! ﻣﻦ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﻭ
ﺑﻪ ﺗﻮ ﺩﺍﺩﻡ،ﺍﺯﺵ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﮐﻦ ﻭ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ
ﺍﮔﻪ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺭﻱ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺯ ﻗﻠﺐِ ﻣﺎﺩﺭﻭ
ﻋﺸﻘﺶ ﻧﯿﺴﺖ، ﻭﺍﺳﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﺖ ﻳﻪ ﺑﺰﺍﺭ
empror...
ما را در سایت empror دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علیرضا سلمان پور mearaj بازدید : 69 تاريخ : پنجشنبه 7 فروردين 1393 ساعت: 14:27

میدانـــے اشتباه از کجاست؟؟؟؟

از تو نیــست!!!!


اشتباه از "مــن" است...


هر جا رنجیـــدم به رویت نیاوردم


"لبخنـــد" زدم


فکر کردے درد نداد

"محکــــم تر" زدے..




empror...
ما را در سایت empror دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علیرضا سلمان پور mearaj بازدید : 94 تاريخ : پنجشنبه 7 فروردين 1393 ساعت: 14:26